برچسب : مهمونی, نویسنده : 9monologue9 بازدید : 243 تاريخ : شنبه 25 شهريور 1396 ساعت: 2:47
_ اسمش چیه؟
+ جوجه!
_نه! اسسسمش چیه؟
+ جو! جه!
_ اسم جو! جه! ات چیه؟
+ اسم؟؟؟
_ آره، اسم.
+ امممم...
_ مثلا نارنجی!
+ اسمش پرتقاله :)
کلا از عروسک مروسک بدم میاد! بخصوص اگه عروسک انسان باشه. ولی این یه جور مظلومانهای نگاه میکنه، گردنشم کج کرده دیگه هیچی :)
داشتم یک پست مینوشتم. نصفه موند. پدر دکتر فوت کرده. امروز صبح دفنش کردن. پا شده بود اومده بود. بنده خدا گریه میکرد. بعد یک ساعت بلند شد رفت. خیلی حس غم ریخت تو دلم. نمیشناختمش، ولی غمش نشست رو دلم. خدابیامرزدش. بعدا که حوصله داشتم این پست و پست قبلی رو تکمیل میکنم.
+ اگر تونستین لطفا براشون نماز وحشت بخونین امشب و فاتحه. ممنون.
بعدا نوشت: نه اینکه حوصله نداشتم، فقط کمی بیحوصله بودم :)
برچسب : نویسنده : 9monologue9 بازدید : 192 تاريخ : شنبه 25 شهريور 1396 ساعت: 2:47
برچسب : عروسی, نویسنده : 9monologue9 بازدید : 194 تاريخ : شنبه 25 شهريور 1396 ساعت: 2:47
برچسب : بعله, نویسنده : 9monologue9 بازدید : 232 تاريخ : شنبه 25 شهريور 1396 ساعت: 2:47
سوار BRT بودم و BRT هم در حال حرکت. یه خانمه برداشت با صدای بلند گفت "آقای راننده همینجا نگه دار، پیاده میشم"!!! بعد از دو سه ثانیه دوباره گفت "نه نه اینجا نه، برو برو، نمیخواد وایستی!"!!!
باز حماقتم گل کرده! با این همه کاری که امشب باید انجام بدم اینجام الان! خو آخه دلم تنگ شده! چند وقته درست و حسابی نخونده بودمتون! الان خلاص شد ولی :)
حرف زدنی بسیار است، پای زدن که میرسه همه از ذهن فرار میکنن!
بین دنبال شوندگانم میچرخیدم، یهو فک کردم وب یکیتون حذف شده! میخواستم از ناراحتی پیداش کنم و دعواش کنم! ترسید زود خودشو نشون داد! خخخخخ بقول جناب دچار گلچینتون کردم، نذارین برین که عصبانی میشم! با عین بیست و هفت نفرتونم!
برچسب : نویسنده : 9monologue9 بازدید : 221 تاريخ : چهارشنبه 1 شهريور 1396 ساعت: 19:24
نمیرود؛ دستم نمیرود، به نوشتن...
خواهد پاشید؛ مغزم خواهد پاشید، به زودی از هم...
و این منم، ای کاش بشکنم...
+ حیف که راهشو بلد نیستم.
برچسب : نویسنده : 9monologue9 بازدید : 203 تاريخ : چهارشنبه 1 شهريور 1396 ساعت: 19:24